لذت داشتن یک دوست خوب را زیاد تجربه نکرده ام. دوستی که با بقیه ی دوست ها فرق کند. نزدیک تر باشید به هم از بقیه. کسی که هر گاه دلت از زمین و زمان گرفت و نتوانستی حرف بزنی با کسی بتوانی کمی خودت را سبک کنی. زیاد خوب یاد نداشتم و نگرفتم دوست را نگه دارم. بر خلاف روابط عمومی ام با افراد زیادی در مرحله ی بعدش به مشکل می خورم. از موقعی که یادم می آید مشکل دارم با آن وجه قضیه. در ارتباط مرحله بالاتر. همیشه همان مرحله مانده و تمام شده. یک بار پیدا شد ولی بعد از مدتی که نمی دانم به چه دلیل آن هم از بین رفت.
راستش حرف زدن برایم سخت است. همیشه نگفتم و نزدم که نتیجه اش شده این.
- تمرکزت به هم بخورد نمی توانی بتویسی. نوشتن آرامش می خواهد. دام هوای شجریان کرده است.
به سکوت سرد زمان ، به خزان زرد زمان ، نه زمان را درد کسی نه کسی را درد زمان…
0 نظرات:
ارسال یک نظر