۱۳۸۸ شهریور ۲۲, یکشنبه

عسلویه

عسلویه را هم دیدیم. آش دهن سوزی نبود. گرما و کثیفی هوا و کار طولانی و کسل کننده. از ساعت 7 صبح تا 10 شب با دهان روزه. فعلن از شرش نجات پیدا کردم. تنها شب هایش قشنگ بود. آن هن دور نمای روشنائی پتروشیمی ها و مشعل هایی که همین طور می سوختند. ادم را یاد ارباب حلقه ها می انداخت. 

0 نظرات:

ارسال یک نظر