۱۳۸۹ مرداد ۶, چهارشنبه

نوشتم ولی منصرف شدم از گفتن و نوشتنش.

امروز زمانش نیست. شاید بعد ها توانستم در موردش صحبت کنم.

کاشکی شعر سفر بیت آخری نداشت…

۱۳۸۹ تیر ۲۶, شنبه

خوابیدنت را دوست دارم. دوست دارم وقتی خوابی تا طلوع صبح نگاهت کنم. آرامشت در خواب زیباست. نگاه کردنت در خواب لذت بخش است خودت نمی دانی و حس نمی کنی که چگونه در خواب به تو خیره می شوم و به تو فکر می کنم.

۱۳۸۹ تیر ۲۵, جمعه

امنیت و آرامش

2061639289_ad781cd01d

داشتم نوشته هایی در مورد اتفاقات انتخابات سال پیش و حواشی اش را می خواندم. سر و صدا ها خیلی وقت است خوابیده. مردم هم دیگه آن شر و شور افتاده اند و نطق کشی ها هم تقریبا جواب داده است. لگر چه صداها خوابیده و همه چیز به ظاهر به حال اول برگشته است ولی این اتفاقات یک سال خیلی تاثیر گذار بود. فکر می کنم از همان شب مناظره ها به خصوص مناظره ی موسوی و احمدی نژاد ، درپوشی که بر روی اجن زار این نظام بود بر داشته شد تا بوی مشمئز کننده ی آن را همه حس کنند. حتی طرفداران راستی خود این حکومت. تمام زشتی های این نظام و جامعه ای که این ها طی این 30 سال ساختتند عیان شد و اگر قبلا اقلیت می فهمیدند و درک می کردند اما اینک اقلیت کسانی هستند که متوجه نیستند. مشروعیت لرزان حکومت فرو ریخت. و تمام بالائی ها به دست و پا افتاده اند. قبل تر ها حرف ها و دروغ ها و ریا کاری هایشان زیاد معلوم نبود. ولی اکنون کوچک ترین و ساده ترین حرکاتشان خنده دار و بوی دروغ می دهد. بوی ریا کاری و دروغ. خنده ات می گیرد از دروغ گویی های بی هدفشان. این آخری هم که دیگر نور علی نور است. شهرام امیری. حاکمان خودشان هم نمی داننند کدامیک از دروغشان را باور کنند. فرار شهرام امیری از دست نیروهای امنیتی آمریکا همان قدر غیر قابل قبول است که بگویی دوغ سیاه است. این ها یا خودشان نمی فهمند یا فکر می کنند مردم نمی فهمند.

۱۳۸۹ تیر ۲۴, پنجشنبه

khab



۱۳۸۹ تیر ۲۳, چهارشنبه

هنوز به نگاه های آن زنی فکر می کنم که بعد از پیدا کردن آن دو گونی طالبی چگونه ایستاده بود به میوه خریدن و خندیدن های ما نگاه می کرد. گاهی فکر می کنم که شاید چیزی به نام عدالت وجود ندارد. یک نفر در رفاه کامل فقط به خودش می رسد و یک نفر چگونه باید رنج زندگی کردن و زنده ماندن را تحمل کند و از تمام دلخوشی هایی که می شد داشته باشد با به دنیا آمدن متفاوت ، محروم است. شاید سارا راست می گوید. همه جیز جبر مطاق است. در دایره همین جبر اختیار داری و حق انتخاب و نه بیشتر. بارها هم در قران خوانده ام که خداوند به هر که بخواهد همان قدر روزی می دهد و خداوند هر کس را بخواهد هدایت می کند. یعنی خواستن ما انساان ها جندان اهمیتی ندارد.