۱۳۸۹ تیر ۲۳, چهارشنبه

هنوز به نگاه های آن زنی فکر می کنم که بعد از پیدا کردن آن دو گونی طالبی چگونه ایستاده بود به میوه خریدن و خندیدن های ما نگاه می کرد. گاهی فکر می کنم که شاید چیزی به نام عدالت وجود ندارد. یک نفر در رفاه کامل فقط به خودش می رسد و یک نفر چگونه باید رنج زندگی کردن و زنده ماندن را تحمل کند و از تمام دلخوشی هایی که می شد داشته باشد با به دنیا آمدن متفاوت ، محروم است. شاید سارا راست می گوید. همه جیز جبر مطاق است. در دایره همین جبر اختیار داری و حق انتخاب و نه بیشتر. بارها هم در قران خوانده ام که خداوند به هر که بخواهد همان قدر روزی می دهد و خداوند هر کس را بخواهد هدایت می کند. یعنی خواستن ما انساان ها جندان اهمیتی ندارد.

0 نظرات:

ارسال یک نظر