۱۳۸۸ مرداد ۲۰, سه‌شنبه

می ناب

...
من بی می ناب زیستن نتوانم
بی باده کشید بار تن نتوانم
من بنده ی آن دمم که ساقی گوید
یک جام دگر بگیر و من نتوانم
...
خیلی وقت است هوس آن می ناب را کردم. این روزها که می گذرد رورهای مغلقی من بین زمین و اسمان است. روزهای تلو تلو خوردن و ندانستن آنکه چه کار می خواهی بکنی و بعد هم این سوال همیشگی که آخرش چی ؟

0 نظرات:

ارسال یک نظر