۱۳۸۹ بهمن ۷, پنجشنبه

5 ماه از اسسمنت گذشته و منتظر کیس افیسر هستیم تا این مراحل آخر را بگذرد. همین انتظارش زجر آور است. امیدوارم کیس افیسر هم زیاد اذیت نکند. این چند وقت خیلی دوندگی داشتیم برای سر و سامان دادن به کارهای پرونده و مهاجرت. بعد از ان هم که فشار کار زیاد بود و هست. امروز از روزهایی است که طاقت تحمل کردن این ممکلت برایم کم شده است. وقتی در همین جای کوچک در شرکت خودم به راحتی حقت پایمال می شوی دیگر از مقیاس بزرگترش نباید انتظار داشته باشی.

دیشب چند تا وبلاگ خواندم و می خواهم از امروز یک برنامه ریزی برای کارهای عقب افتاده انجام بدهم. وقت کمی داریم. تا ببینم چه می شود.

شجریان دارد می خواند :

دوش می آمد و رخساره برافروخته بود

تا کجا باز دل غمزده ای سوخته بود

0 نظرات:

ارسال یک نظر